این روزهای کورش
سلام به عشق عمه و همه دوستای نی نی وبلاگیش
کورش جونم اومدم دیدم چند وقته وبلاگتو آپ نکردیم،گفتم بیام یکم از اتفاقایی که اخیرا افتاده رو اینجا ثبت کنم
اول اینو بگم که مامان نرگس به نت دسترسی نداره و به محض اینکه دسترسی پیدا کنه بیشتر واست مینویسه جیگرم
کورشی این روزا خیلی شیطون شدی! خیلیم فضول شدی عمه جون!!! وقتی میای خونه ما که باید همه چیو از دستت جمع کنیم! خیلیم حرف میزنی! البته ما نمیفهمیم چی میگی ها!! یهویی میزنی زیر آواز و از تمام حروفی که تا حالا یاد گرفتی استفاده میکنی! گاگا، ماما، بابا، مابا، قوقو(اشاره به عروسک قورباغه روی تخت من!)، نانا ،لالا، ماهی و...!!! راستی جدیدا موقع خواب واسه لالایی خوندن همراهی میکنی! یه آوازم بلدی که مختص خودته! همش توش "لالا" داره! وقتی همه خوابن (ظهرا) و تو خوابت نمیاد اونقدر این آواز مخصوصتو میخونی که همه بیدار بشن و بعدش که خیالت راحت شد که همه بیدار شدن خودت شروع میکنی به بهونه گیری که یعنی خوابت میاد!!! (ای وروجک!)
راستی جدیدا یاد گرفتی میگی آآآآآآآآآآتی! اسم عمه کوچولو که عاطی هستش رو صدا میزنی! فک کنم اولین اسمیه که یاد گرفتی!
عاشق باز کردن در اتاقی! اینم جدیدا یاد گرفتی! مخصوصا در اتاق عمه ها رو! دستت به زور میرسه به دستگیره ولی اونقدر تقلا میکنی که در باز شه! (این پشتکارت منو کشته!!!)
وقتی یکی حاضر میشه که بره بیرون سریع میری کفشاتو میاری که تورو هم ببرن بیرون!!! میگی (دَ دَ)!
بعضی روزا که مامانی میره کلاس چند ساعتی پیش ما میمونی...ما هم تا میتونیم بهت چیزی میدیم که بخوری! نمیدونی چقدر خوشگل میخوری! عاشق کیوی و گوجه سبز و هندونه و طالبی هستی! اونقدر لذت داره وقتی با ذوق و شوق میای دهنتو باز میکنی که یعنی بده بهم! اوخ اوخ قربونت بشم من شیرین عمه!
عمه جون واسه اینکه این پست بدون عکس نباشه یه عکس از روز تولد عمو مجید که هیفده اردیبهشت بود رو میذارم چون الان توی لبتابم عکس جدیدتر ازین رو ندارم!